ع.ش.ق سه کلمه تا عشق |
|||||||||||||||||||||||||
دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, :: 4:43 :: نويسنده : ice_kiss
I let it fall, my heart گذاشتم قلبم سقوط کنه And as it fell, you rose to claim it و در حالی که داشت سقوط میکرد تو بلند شدی تا فتحش کنی It was dark and I was over همه جا تاریک بود و من به اخر خط رسیده بودم Until you kissed my lips and you saved me تا اینکه تو منو بوسیدی و نجاتم دادی My hands, they’re strong دستهای من قوی ان But my knees were far too weak اما زانوانم اونقدر قوی نبودن To stand in your arms تا بتونم توی اغوشت محکم باشم Without falling to your feet و به پات نیفتم But there’s a side to you that I never knew, never knew اما یه چیزی رو در مورد تو هیچوقت نمیدونستم…هیچوقت نمیدونستم All the things you’d say, they were never true, never true هر چیزی که گفتی هیچوقت راست نبود…هیچوقت راست نبود And the games you play, you would always win, always win و با این بازی هایی که در میاری تو همیشه برنده ای… همیشه برنده ای But I set fire to the rain اما من باران رو به آتش کشیدم Watched it pour as I touched your face و بارشش رو درحالی که صورتت رو نوازش میکردم میدیدم Let it burn while I cry بذار باران مشتعل بشه در حالی که من گریه میکنم ‘Cause I heard it screaming out your name, your name چون من شنیدم!باران داشت اسم تو رو فریاد میزد…اسم تو When laying with you وقتی با تو ام I could stay there, close my eyes میتونستم اونجا بمونم و چشمامو ببندم Feel you here, forever و برای همیشه تو رو کنار خودم احساس کنم You and me together, nothing is better من و تو با هم هستیم و هیچ چیز بهتر از این نیست ‘Cause there’s a side to you that I never knew, never knew اما یه چیزی رو در مورد تو هیچوقت نمیدونستم…هیچوقت نمیدونستم All the things you’d say, they were never true, never true هر چیزی که گفتی هیچوقت راست نبود…هیچوقت راست نبود And the games you’d play, you would always win, always win و با این بازی هایی که در میاری تو همیشه برنده ای… همیشه برنده ای But I set fire to the rain اما من باران رو به آتش کشیدم Watched it pour as I touched your face و بارشش رو درحالی که صورتت رو نوازش میکردم میدیدم Let it burn while I cried بذار باران مشتعل بشه در حالی که من گریه میکردم ‘Cause I heard it screaming out your name, your name چون من شنیدم!باران داشت اسم تو رو فریاد میزد…اسم تو I set fire to the rain من باران رو به آتش کشیدم And I threw us into the flames و خودم و تو رو به قلب شعله ها پرت کردم Where I felt somethin’ die, ’cause I knew that اونجا بود که مردن یه چیزی رو حس کردم That was the last time, the last time چون میدونستم این آخرین بار بود…آخرین بار Sometimes I wake up by the door بعضی موقع ها وقتی بیدار میشم و می فهمم پیش در خوابم برده Now that you’ve gone, must be waiting for you حالا که رفتی باید منتظرت باشم Even now when it’s already over حتی حالا که این عشق تموم شده I can’t help myself from looking for you نمی تونم دنبالت نگردم I set fire to the rain من باران رو به آتش کشیدم Watched it pour as I touched your face و بارشش رو درحالی که صورتت رو نوازش میکردم میدیدم Let it burn while I cried بذار باران مشتعل بشه در حالی که من گریه میکردم ‘Cause I heard it screaming out your name, your name چون من شنیدم!باران داشت اسم تو رو فریاد میزد…اسم تو I set fire to the rain من باران رو به آتش کشیدم And I threw us into the flames و خودم و تو رو به قلب شعله ها پرت کردم Where I felt somethin’ die اونجا بود که مردن یه چیزی رو حس کردم ‘Cause I knew that that was the last time, the last time, oh چون میدونستم این آخرین بار بود…آخرین بار Oh, no Let it burn, oh بذار مشتعل شه Let it burn بذار مشتعل شه Let it burn بذار مشتعل شه نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|