تو بادبادک بازیگوشی بودی که با دنباله ی عطرش هر روز از خیابان نوجوانیام می گذشت ! و من کودکی که می دوید می دوید . . . می دوید . . . و نمی رسید کودکی که موهایش جو گندمی شدند، اما هرگز نخواست بزرگ شود چرا که بزرگ شدن، فراموش کردن تو بود ! من کودکی بودم که تمام عمر می دوید و دست تکان می داد، برای بادبادکی . . . که با بادها می رقصید، و او را نمی دید . . . !
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عشق و
آدرس
3-kalametaeshgh.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.