ع.ش.ق سه کلمه تا عشق
 
 
یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, :: 14:9 ::  نويسنده : ice_kiss

با سلـــام خدمـــت بازدیــد کننــده ی گرامــی

یــه آهنــگ زیبــا از آقــای همــایون شجــریان براتــون آپلود کردم که بسیــار زیباســت

امیدوارم کــه لذت ببــرید

متــن آهــنگ هم براتــون میذارم


 

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست
روا بود که چنین بی حساب دل ببری؟
مکن که مظلمه خلق را جزایی هست
به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز
ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست
کسی نماند که بر درد من نبخشاید
کسی نگفت که بیرون از او دوایی هست


 


 

»»»لیـــنکـ دانــلود«««

درصــورت خرابــی لینک بــهم اطلــاع بدیــد لطفا

با تشــکر

 


 

 



یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, :: 14:7 ::  نويسنده : ice_kiss

 

یه وقتای آدم اونقدر تنهاست که

آرزو داره یکی صداش کنه

حتی اشتباهی...!!


 



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 15:46 ::  نويسنده : ice_kiss

 

اینجـآ زمیـن اســتــ ...

رسـم آدم هـآیـش عجیـب اسـتــ ...

اینجـآ گـُم که بشـوی،

به جـای اینکه دنبـآلت بگردنــد،فــراموشت میکـُنــند..

زیـآد که خوب بـآشه،زیـآدی میشـوی!

زیـآد که دم دسـت بـآشی،تکـراری میـشوی!

زیـآد که بخـندی،برچـسـب دیوانـگی میخـوری!

اینجـآ فقـط بـرای خودت زنـدگی کـُن.....


 



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 15:41 ::  نويسنده : ice_kiss

 

زندگی تعداد نفسها نیست!

زندگی تعداد لبخندهای

کسانیست

که دوستشان داریم


 



چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 20:58 ::  نويسنده : ice_kiss

 

خوابم میاد, ولی نمیرم سمت تخت خواب!!!!
اون لعنتی یه تله‌ست.....
توش از خواب خبری نیست. فقط فکر و خیال ِ که انتظارمو میکشه ....!


 



چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 20:57 ::  نويسنده : ice_kiss

 

عاشق یکبار ب دنیا میاد و سه بار میمیره...

وقتی یارشو با کسی میبینه...

وقتی بفهمه عشقش دوسش نداره..

وقتی بفهمه هیچوقت ب اون نمیرسه


 



سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 12:51 ::  نويسنده : ice_kiss

ایـــن آهنگ بسیار زیـــبا و خاطــــره انگیـــزه

بهتــون پیشــنهاد میکــنم حتــما دانلــود کنــید

متــن آهــنگ بــه همــراه لینـــکشو براتــون میــذارم

امیــدوارم لــذت ببــرید


 

On a dark desert highway, cool wind in my hair
توی یه اتوبان تاریک بیابونی ، باد خنکی بین موهام

Warm smell of colitas, rising up through the air
بوی تند گیاه کولیتاس توی هوا پیچیده بود

Up ahead in the distance, I saw a shimmering light
در فاصله ای دور ، روبروم نور در حال لرزیدن چراغی رو دیدم

My head grew heavy and my sight grew dim
سرم سنگین شده بود و چشمام سیاهی می رفت

I had to stop for the night
مجبور بودم شب رو توفق کنم

There she stood in the doorway
اون دختر دم در ایستاده بود

I heard the mission bell
من صدای زنگ ورودی رو شنیدم

And I was thinking to myself
و من با خودم فکر می کردم

this could be heaven or this could be hell
این میتونه بهشت یا جهنم باشه

Then she lit up a candle and she showed me the way
بعد اون یه شمع روشن کرد و راه رو به من نشون داد

There were voices down the corridor
صداهایی از انتهای راهرو میومد

I thought I heard them say
فکر کردم که می گن

Welcome to the hotel california
به هتل کالیفرنیا خوش اومدی

Such a lovely place
عجب جای دوست داشتنی ای

Such a lovely face
عجب چهره ی دوست داشتنی ای

Plenty of room at the hotel california
یه عالمه اتاق توی هتل کالیفرنیا

Any time of year, you can find it here
هر موقعی از سال می تونید پیدا کنید

Her mind is tiffany-twisted, she got the mercedes bends
ذهنش مثل پارچه ی پیچیده شده ایه ، اون کسیه که این مرسدس بنز مال اونه

She got a lot of pretty, pretty boys, that she calls friends
پسرای زیادی با خودش داره ، اونا رو دوست صدا می زنه

How they dance in the courtyard, sweet summer sweat.
عجب رقصی می کنند توی حیاط ، عرق دلچسب تابستونی

Some dance to remember, some dance to forget
بعضی رقص ها برای فراموشی ، بعضی رقص ها برای به یاد سپردن

So I called up the captain
بعد کاپیتان رو صدا زدم

please bring me my wine
لطفا شراب منو بیارید

He said, we havent had that spirit here since nineteen sixty nine
اون گفت : از 1969 تا حالا دیگه از اون شراب نداریم

And still those voices are calling from far away
هنوز اون صداها از دور به گوش می رسه

Wake you up in the middle of the night
نصف شب بیدارت می کنن

Just to hear them say
تا بهشون گوش بدی که دارن می گن

Welcome to the hotel california
به هتل کالیفرنیا خوش اومدی

Such a lovely place
عجب جای دوست داشتنی ای

Such a lovely face
عجب چهره ی دوست داشتنی ای

They livin it up at the hotel california
اونا به خوبی و خوشی اینجا زندگی می کنن

What a nice surprise, bring your alibis
عذرت چه سورپرایری با خودش داشت

Mirrors on the ceiling
آینه های روی سقف

The pink champagne on ice
شامپاین درجه یک توی یخ

And she said we are all just prisoners here, of our own device
و اون دختره گفت : ما با خواست خودمون اینجا زندانی هستیم

And in the masters chambers
و توی اتاق های رئیس هتل

They gathered for the feast
برای جشن جمع شدند

The stab it with their steely knives
با چاقوهای آهنی ضربه می زدند

But they just cant kill the beast
اما نمی تونستند اون جونور رو بکشن

Last thing I remember
آخرین چیزی که یادم میاد

I was running for the door
داشتم به سمت در می دویدم

I had to find the passage back to the place I was before
مجبور بودم راه برگشت به خایی که قبلا بودم رو پیدا کنم

relax, said the night man
مسئول شب گفت : آروم باش

We are programmed to receive
ما برنامه ریزی داریم برای پذیرایی

You can checkout any time you like
می تونی هر زمانی که دوست داری رو بررسی کنی

But you can never leave
اما هیچ وقت نمی تونی اینجا رو ترک کنی


 

»»»لینکــ دانــلود«««

 


 



یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 2:34 ::  نويسنده : ice_kiss

 

کاش میشد...

کاش میشد بچگی را زنده کرد،
کودکی شد کودکانه گریه کرد،
شعر قهر قهر تا قیامت را سرود،
آن قیامت که دمی بیشتر نبود،
فاصله با کودکی هامون چه کرد!
کاش میشد بچگانه خنده کرد...


 



یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : ice_kiss

 

داشــتن مغــز دلــیل قطعــی بــر انسآن بودن نیست. . .
پســته و بــادم هــم مـغــز دارنــد. . .
بـــرای انـــسآن بــودن. . .
بــــآیـــد شعـــور داشـــــت. . .


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 14:4 ::  نويسنده : ice_kiss

 

سرباز شطرنج وزیر میشود

اگر آخر خط باشد . . .


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 14:2 ::  نويسنده : ice_kiss

 

میبوسمت میگی خداحافظ
این قصه از اینجا شروع میشه
من بغض کردم تو چشمات خیسه
دست دوتامون داره رو میشه

تو سمت رویای خودت میری
میری و من چشمامو میبندم
ما خواستیم از هم جدا باشیم
پس من چرا با گریه میخندم

میبینمت میری ولی میری نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری
تو فکر میکردی بدون من
دلشوره از دنیای ما میره
اینجا یکی همدرد من میشه
اونجا یکی دستاتو میگیره

گفتی که میتونی بری اما
بغض تو دستاتو برام رو کرد
ما هر دو از رفتن پشیمونیم
جون دوتامون زود تر برگرد
جون دوتامــــون ...

میبینمت میری ولی میری نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری
میبینمت میری ولی میری نمیبینی


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : ice_kiss

 

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم،

تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را .....


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : ice_kiss

 

از عاشقی دوری اگر،نکن بازیگری
از فکر بردنه دلم،ای کاش که بگذری

تازه رسیده ام به این آرامشی که دارم
برپا نکن در دله من آشوبه دیگری

همدل اگر که نیستی،مشکن دل مرا
مرهم اگر نمیشوی،زخم مزن دل مرا

نمی دونی نمیدونی ...
تو که حال منو نمیدونی ...
نمی مونی نمیمونی ...
عاشق میشی اما نمی مونی

درد دل مرا اگر فریاد نمی شوی
راه نجات من از این بیداد نمی شوی

عاشق شدن تنها فقط دل باختن که نیست
با شیرن شیرین گفتنت،فرهاد نمی شوی


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 13:58 ::  نويسنده : ice_kiss

 

از این به بعد من از دوست شر نخواهم دید

سفر به خیر تو را من دگر نخواهم دید


دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد

دگر ز دست خودم دردسر نخواهم دید


به ریگ همسفر رودخانه می‌گفتم

از این به بعد تو را همسفر نخواهم دید


قبول کن که نفاق از فراق تلخ‌تر است

قبول کن که از این تلخ‌تر نخواهم دید


فقط به صاحب اسمم سپردمت، زیرا

که تیر آهم را بی‌اثر نخواهم دید


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:27 ::  نويسنده : ice_kiss

 

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش می آید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “
عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز . .


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:25 ::  نويسنده : ice_kiss

 

همه دل نگرانی هایم مثل تمام زن هایی است
که تو میشناسی...
شایدکمتر.شایدبیشتر!
دل نگرانی هایی که
گاهی مراتاسرحد بی خودشدن میبرد!
وگاهی هم بازنمیگرداند...!
ازنبودنت می ترسم...
ازبودنت دلهره دارم...
وبازهم میمانم میان بودن ونبودن تو..؟
ای کاش می شد...
لیلی ات باشم...


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:24 ::  نويسنده : ice_kiss

 

یک شب که به ماه روشنش می ارزید
روحی که به آزار تنش می ارزید
بگذار بگویند که او مرد نبود
این عشق،به گریه کردنش می ارزید


 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:19 ::  نويسنده : ice_kiss

 

"خــ♥ــدایـــا". . . .

ای کــه بـــه "تــــو" بـــی نـــیاز شـــونــد و از "تــو" بــی نــیاز نــباشـــند،
بـــه "تـــو" رو آورنـــد و از "تـــو" رو بــر نتــابنـــد،
از ســـر شـــور و شـــوق ، آهنــــگ "تـــو" کــــرده ام

بــا "دلــــی" مطمــــئن ، بــه "تــــو" امـــید بســـته ام
تمــــنای مــن از "تـــو" هـــر چـــند زیـــاده بــاشـــد،

در بــرابـــر "غِــــنای تـــو" نــاچـــیز و انـــدک اســـت،

"خــ♥ـــدایــا". . . . .
"تنـــــهایــــم" مگـــذار. . . .
آمــــــین یــارَبَّ الـــــعالَمیــــــن


 



جمعه 6 تير 1393برچسب:, :: 13:32 ::  نويسنده : ice_kiss

 

کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم … !


 



جمعه 6 تير 1393برچسب:, :: 13:26 ::  نويسنده : ice_kiss

 

جایى كه بودن و نبودنت هیچ فرقى ندارد
نبودنت را انتخاب كن
اینگونه
به بودنت احترام گذاشته اى...

"هاروكى موراكامى"


 



جمعه 6 تير 1393برچسب:, :: 1:38 ::  نويسنده : ice_kiss

 

در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من...
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !


 



جمعه 6 تير 1393برچسب:, :: 1:36 ::  نويسنده : ice_kiss

 

ماندن به پای کسی که دوستش داری ، قشـــــنگ ترین اسارت زندگی است


 



پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 19:51 ::  نويسنده : ice_kiss

 

با مداد رنگی روز آمدنت را نقاشی می کشم

جاده های رفتنت را خط خطی...

کسی برای من جز تو نیست

بودنت مثل دریایی من را دربرمیگیرد

بگو کدامین صبح میآیی؟؟؟

کدام چمدان مال توست؟؟؟

بگو کدامین روز مال من می شوی؟؟


 



پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 19:50 ::  نويسنده : ice_kiss

 

دلتــ ـ کــہ گرفتــہ باشـد

صداـے ترانـہ کـہ هیـچ

✘ بــا صداـے دسـتــــ فروش دوره گــــرد همـ گریــ ـــہ میکنـــــے

בلتــלּـگـــے یعـــלּــے . . .
بشیــלּـے بـﮧ خاطراتت باهاش فک کــלּــے ...
بعـב یـﮧ لبخــלּــב بیاב رو لبت ولے چـלּـد لحظـﮧ بعـב شورے اشکهاے لعـלּـتے . . .


 



پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 19:48 ::  نويسنده : ice_kiss

 

همیشه وقتی دلتنگ میشوم

باران میبارد ........

بگذار اینبار باران دل تنگ شود و من ببارم!!


 



پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : ice_kiss

 

بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته…!
مردهای “چشم چران” زن های “خائن”
پسرهای “شهوتی” دخترهای “پول پرست”
پس چه شد؟؟؟
چیدن یک سیب و اینهمه تقاص؟!
بیچاره “آدم” بیچاره “آدمیت”


 



پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 14:6 ::  نويسنده : ice_kiss

 

عشق ورزیدن خطاست

حاصلش دیوانگیست

عشق بازان جملگی دیوانه اند

عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند

عشق کو

عاشق کجاست

معشوق کیست

جنبش نفس است که عشقش خوانده اند

آنکه میمیرد ز شوق دیدن امروز ما

گر بیابد بیشتر

گر ببیند دلبران تازه تر

عشق عالم سوز خاموش می شود

چهره ی ما هم فراموش می شود


 



چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:, :: 14:33 ::  نويسنده : ice_kiss

 

بمیــــری تـــــــــــــو

فهمیدی نمی مانم . . دیدی می روم . . رفتم

باز هم ایستاده ای نگاه میکنی

آخرم میکشد تو را این غرور لعنتی


 



چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:, :: 14:31 ::  نويسنده : ice_kiss

 

دیگر تو را آرزو نخواهم كرد،هیچ وقت !

تو را آن لحظه اى میخواهم كه خودت بیایى "با دل خودت" نه با آرزوى من !


 



چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:, :: 14:30 ::  نويسنده : ice_kiss

 

تنهـــــــــــایى هم مد شده!
همه به هم خیانت مى كنند وبعد داد میزنند كه تنهــــــــــایم!


 



چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:, :: 14:29 ::  نويسنده : ice_kiss

 

این جمعـــــہ هم از دیدن رویـــــت خبرے نیست

دیگر نفســــــم هم،نفــــــس معتبـــــــرے نیست

رد مے شـــود این جمعـــــہ و تا لحظــــہ آخـــر

از آمــــدن سبــــــز تــــــــو اما اثرے نیست...

اللهم عجل لولیک الفرج


 



سه شنبه 3 تير 1393برچسب:, :: 23:48 ::  نويسنده : ice_kiss

 

جـــانبــــازِ چند درصـــد است ؟

او که در حادثه ی عـــشـــق ،

قــــــلب و غــــرور خود را از دست داده است ؟


 



سه شنبه 3 تير 1393برچسب:, :: 21:10 ::  نويسنده : ice_kiss

 

تو از باغ نرگس فریبا تری
ز لبخند خورشید زیباتری
تو آن شعر نابی که حافظ سرود
ولی از غزل هم تو گویاتری


 



سه شنبه 3 تير 1393برچسب:, :: 21:6 ::  نويسنده : ice_kiss

 

چه عاشقانه نوشت دکتر علی شریعنی:
که من تو را دوست دارم
وتو دیگری را
ودیگری دیگری را
و این گونه است که همه ما تنهاییم


 



دو شنبه 2 تير 1393برچسب:, :: 2:44 ::  نويسنده : ice_kiss

 

تو چــ ــ ه میـــدآنی؟

شـــآید او کــ ــ ه رفتنــــش رآ " نآمـــردی " خوآندی

از تــرسِ " وآبستــگی " رفتــ ه ...


 



درباره وبلاگ


دوست گلم به وبلاگ خودت خوش اومدی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و آدرس 3-kalametaeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 397
بازدید هفته : 410
بازدید ماه : 22426
بازدید کل : 200930
تعداد مطالب : 1812
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->