تخت بیمارستانها پُر از مریم های درد کشیده است
که هیچ یک مسیح را آبستن نیستند....
اگر زنی را نمی خواهید
یابرایش قصد تهیه زاپاس رادارید......
به او مردانه بگو داستان ازچه قرار است....
یا می ماند
یا می رود!!!
هر دو درد است......
اینجا زمین است.....
حوا بودن تاوان سنگینی دارد....!

تنهاییم را دوست دارم
نه زبان دارد که دروغ بگوید
نه دل دارد که نامهربانی کند
نه دست دارد که مرا پس بزند
اما انقدر معرفت دارد که رهایم نکند . . .

مثل ماهی که درون سایه ابری مبهم است
گاه عشق یک فرشته در دل یک آدم است
سیلی از امواج خوردن عادت هر روزه ی
صخره های ایستاده ،صخره های محکم است . . .