حرفهایی هست ،
بدجور دل میشکنند !
بدجور دل می سوزانند !
بدجور خراب میکنند !
حرفهایی از نزدیکترین کسانت !!
از عزیزترین کسانت !
گاهی دلت میخواهد ،
نزدیک ترین ،
آنقدر عزیز نبود !
یا اگر بود ،
کمی بیشـــتر ..
حواسش ،
به تاثیر ِ حرفهایش بود

 سلامتیِ اونایی که این روزاشون به تظاهر میگذره
تظاهر به بی تفاوتی
تظاهر به بی خیالی
به شادی
به این که دیگه چیزی مهم نیست
ولی فقط خودشون میدونن چقدر سخت میگذره.....!

یکی گفت: دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند ...
گفتم من خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم؟
لبخند تلخی زد و گفت شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد

 راستش را بخواهــی...
از موقعـــی که رفتــــی....
هیـــچ چیــز تغیــیر نکرده..!
- من هنــوز قهــوه میــخورم
- سیـــگار میــکشم
- پیــــاده میـــــروم
امـــــــــا...
- تلـــــــخ تر
- بیـــــــشتر
- تنــــــهاتر

 من دیوانه نیستم...
فقط کمی تنهام... 
همین!

چرا نگاه می کنی؟؟؟!!
تنها ندیده ای؟؟؟!!
به من نخند...!

من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم…....

 نیاز نیست انسان بزرگی باشیم

" انسان بودن " خود ، نهایت بزرگی است .

می توان ساده بود ولی (( انسان )) بود

انسان باشیم

به همین سادگی

به همین زیبایی...

 نسل من و تو نسلي بود که ؛
يــــــواشکي...
بوسيــــــد ، نوشيـــــــد ، خنديــــد ،
حـــــرف زد ، فکرکـــــرد ، اعتراض کــــرد ،
گريه کرد ،آرزو کرد ، دعا کرد ،

درد و دل کـــرد ، انتخاب کــــــرد ، عاشق شـــــد
به سلامتي " يــواشــکــي " که اگه نبود ،
نسل من و تو منــــقــــــرض ميشد ...

یه ساله شدیم رفت

خیلی خوشحالم که این وبلاگو نوشتم

دوستای زیادی پیدا کردم

تا جایی که بتونم به کارم ادامه میدم

بخدا انتظار ندارم ینفر هم واسم نظر بذاره

"چــــــــون واسه دلـــــــــــــــــــــــ خودم نوشتم"

بعضی وقتا آدم یچیزایی تو دلش هست که باید با یکی درمیون بذاره

این وبلاگم همون حکمو داره

ببخشید سرتونو درد آوردم

"دوستون دارم بیــــــــــــــــنهایـــــــــــــت"

 غمگینم … وقتی همه ی جفت ها تنهاییَم را به رخم میکشند ، حتی جوراب هایم …

 گفتم دل را به پند درمان کنمش

جان را به کمند سر به فرمان کنمش

این شعله چگونه از دلم سر نکشد

وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش

 انتظار…

شش حرف و چهار نقطه،

کلمه ی کوتاهیست،

اما سالها طول خواهد کشید تا بفهمی یعنی چه.

کاش منتظرت نبودم،


کاش می شد گفت

“یادت مرا فراموش”

 در من ترانه های قشنگی نشسته اند

انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند

انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت

امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند

ازشور و مستی ِ پدران ِ گذ شته مان

حالا به من رسیده و در من نشسته اند ...

من باز گیج می شوم از موج واژه ها

این بغضهای تازه که در من شکسته اند

من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم

اما تمام پنــــجره ها ی تــو بستـــه اند

 نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!


دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که


راهشان را گم می کنند!!


نـــــــه میتوانی خبری دهی


و نــــــــه خبری بگیری !

 به پشت سر نگاه ميكنم،شايد هنوز كسي مرا دوست داشته باشد
اما افسوس...
همه كاسه به دست منتظر رفتن من هستن....

 از ساختار دنیا اطلاعات زیادی ندارم;
ولی.. “من” هم دوس داشتم دنیای کسی باشم!!!

 عـآشق آن لـَحظہ ای هـَستـَم کــه خـَط بــہ خـط
میـــخوآنی حـَرف هآی دلـَم رآ
و پــُــر میشــَوی از احساس
و لــَبخـَند میــــزنی
هـَمیشہ بــخـَند بــَرآی مـَن 
که در انحنــآی خوش رنگ لــَبخندت جآن میسپــآرَم

 چــرآ تنـــهآ تـــــ__ــــو ... تنـــهآ تــــ_ـــو ... از مـيــآن تمـــآم زنـــــــ-ـ_ـــــــانــــــ جـهـ ـآטּ, جـغـرآفــيـآے ذهــن مـــرآ بـ ـهـ تشـــ_ــــويـش ميـکشے ؟!

 دارا و سارا هم خوشبخت شدند
در این عصر عاشقانه های روی جلد
حسود می شوم!
آقا...
شما دفتر ساده ندارین؟!

 دندانم شکست
برای سنگریزه ای که در غذایم بود
دردم گرفت
نه برای دندانم
برای کم شدن سوی چشم مادرم
به سلامتیه همه مادراااا

 شانه هایم کم اوردند.......
بار خستگی هایم را،گونه هایم می کشند
این روزها....!

 دیوونـــــــــگی یعـــــــــنی :
عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم . . .
انـــــــــگار تاحالا ندیدیش . . !
بوسش کنی محکم مـــــــث دیوونه هـــــــا !!
بگی خو آخه دلم همش یــــــــه ذره میشه برات . . .
بغـــــــــض کنی و اشکـــــــــات بریزه . . :'(
شمارشـــــــــو با ذوق بگیری شاید اینبار جـــــــــوابتو داد. . .
شـــــــــاید با مهربـــــــــونی بگه جونم . .
شـــــــــاید. . شــــــــ
ـاید. . شـــــــــاید. .
ای تو روحـــــــــت با همین شـــــــــاید گفتنات . .
بـــــــــازم همین صدای مسخره تـــــــــو گوشت بپیچه :
مشترک مورد نظر پاسخگو نمیباشد. .
لـــــــــطفأ مجـــــــــددا بمـــــــــیرید ... !!!

 نیاز به انجام کاری نیست

همین که نفس بکشی

زمین، آسمان،

هوا

سبز می شوند...

و تو

آنقدر گل می کنی

که در باغچه ی کوچک خانه ی ما

جا نمی شوی...

این طور نگاه نکن!

همین گل ها

- که با هر خورشید باز می شوند و هر غروب، غنچه-

آن شب

اندازه ی ریشه هایشان

باز بودند...

نیاز به انجام کاری نیست

همین که باشی

باغچه ی کوچک خانه ی ما

سبز می شود...

 بعضـی وقتـا آدمـا یـه كـاری میكنـن
كـه دیگـه نمیتـونـی دوسشـون داشتـه بـاشی
ولــی عجیـب دلــت واسـه دوسـت داشتنشــون تـنـگ میشــه !!

 مــی خـواهـم داستـانـی از علاقــه ام بـه تــو را بنـویسـم
یـکی بـــود ، یـکی ...
بـی خیال........!!
خــلاصـه اش میشود اینــکـه :
دوستـت دارم ، لعـنتـی . . . !

 میان درد و دلتنگی فقط لبخند ِتو گاهی نگه می دارد از رفتن به سوی ِ خطِ پایانم .......

تنهام ... 
تنها تر از تنهایی ... 
تنهاتر از آنچه که فکر کنی ...
اما گاهی تنهایی
بهترین آغوش دنیاست
و سکوت بهترین 
لالایی برای قلب خستم ... ... 

امشب تمام حوصله ام را

در یک کلام کوچک

از تو

خلاصه کردم

ای کاش می شد

یک بار بگویم ” دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم ”

ای کاش فقط

تنها همین یک بار

تکرار می شد!

شجاعت میخواهد

وفادار احساسی باشی

که میدانی

شکست میدهد

روزی نفس های دلت را

من وضـو با نفــــــــس خیــال تو می گیــرم

و تـو را می خوانـــــــم

و به شوق فــردا که تورا خواهــــــم دیـد

چشـــــم به راه می مـــــانم 

دست به صورتم نزن
می ترسم بیفتد..
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد ..
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد ..
و باز ..
من بمانم و تنهایی